ثانیه های آخر به سرعت می گذشتند و اضطراب ما بیشتر می شد اما... ساعت 17:15 است و تعداد کمی از صندلی های سالن پر شده است از دانشجویان و ما نگران از این که دانشجویان استقبال خوبی از این برنامه نداشته باشند . در ورودی سالن تربیت بدنی راهرویی جهت عبور یک نفره دانشجویان با صندلی تعبیه شده بود همچنین میزهایی که تزئین شده با رومیزی مخمل قرمز و شمشادهای سبز و خرم و تنقلات شب یلدا کیک و تخمه و پف فیل و پفک و چیپس و هندوانه و چای دانشجویان به شکل گروهی و یا تک نفره وارد سالن شده و با برداشتن ظروف یکبار مصرف هر آنچه که تمایل داشتند از تنقلات برداشته و به سمت صندلی ها حرکت می کردند تا جای مناسبی را جهت نشستن پیدا کنند و اما ، سن محل اجرای برنامه ها ، بچه ها با ذوق و سلیقه بسیار از تخت های یک نفره سربازی که مفروش شده بود با قالی سن بزرگ و قابل تحسینی را آماده کرده بودند . در دوسوی سن دروازه های فوتبال که با شرشره و ریسه و بادکنک و برگ خشک درختان و... تزئین شده بود به چشم می خورد. ساعت 5:30 است و بیش از نیمی از سالن پر شده از دانشجویان . برنامه با تلاوت آیاتی چند از کلام ا... مجید توسط دانشجوی عزیزی آغاز شد . با شروع تلاوت قرآن تا حدودی از اضطراب ما کمتر شد و باورمان شد که برنامه بدون مشکل در حال اجراست . استقبال دانشجویان از این برنامه نگرانی و اضطراب ما را به حداقل رساند استقبال بچه ها به حدی بود که برای دانشجویان جدیدی که از راه می رسیدند صندلی خالی نبود . سخنان گرم و دلچسب مجری برنامه با لحن و کلام زیبا حال و هوای خاصی را به مجلس داده بود .